اصول تفسیر میراث در گردشگری
اصول تفسیر میراث در گردشگری
تاریخچه تفسیر
نخستین بار میلز واژه تفسیر را برای عنوان شغلیاش که راهنمای گردشگری در طبیعت در لانگز پارک کلرادو بود، به کار برد.
میلز از اواخر 1880 تا اوایل 1920، راهنمای تفسیر در جایی بود که امروزه گردشگاه ملی راکی مانتین نامیده میشود. وی کتابی به نام سرگذشت یک راهنمای طبیعت و مقالاتی در باب تفسیر نوشت.
فرآیند ارائه آگاهی و اشتیاق با هدف ارائهی مفهوم منابع (میراث) فرهنگی و طبیعی به واسطه وجود ابزارهای رسانهای مختلف (شامل توضیحات چهره به چهره، تورهای دارای راهنما).
تفسیر موعظه نیست، ولی موعظه را هم در دل خود دارد.
تفسیر قدرت فراگیری و درک ما از ارزش و نهایتا حفظ مکانهای تاریخی و شگفتیهای طبیعی را افزایش میدهد. تفسیر اطلاع رسانی میکند، الهام میبخشد، تفسیر را میتوان برای زمینشناسی، بومشناسی یا تاریخچه مکان بدون دخل و تصرف به کار برد. در تفسیر با داستانسرایی کار داریم، داستان واقعی نه بافتنی.
تفسیر فرآیند دیدن، آموختن، تجربه کردن و مستقیم الهام گرفتن است.
کاربرد تفسیر میراث و اهمیت آن در جهان و دین مبین اسلام
طبق آموزههای دینی و ملی، یکی از راههای تدبر در خلقت خداوند، سفر کردن است که انسان با رفتن و سیر در زمین و مشاهده دریا، کوه، دره و... به عظمت و بزرگی او پیمیبرد.
" علم تفسیر میراث، راه اصلی فهماندن معرفت کردگار به عموم مردم است "
تفسیر میراث همان رکن مهم گردشگری است که امکان تدبر در آفرینش و فراتر از آن، امکان در حیرت افتادن از عظمت آفرینش را در انسان به وجود میآورد؛ چیزی مثل موعظه پنهان درباره عظمت خداوند، موعظهای که مخاطب متوجه آن نمیشود ولی بیشترین و ماندگارترین تاثیر را از آن میگیرد.
اصول پانزدهگانه تفسیر میراث در قرن بیست و یکم
- اصل نخست: ایجاد بارقه فکری
فریمن تیلدن اظهار میدارد: عمده علایق بازدیدکنندگان به زیبایی مکانهای طبیعی و مکانهای مهم تاریخی به این نکته باز میگردد که چه چیزی به شخصیت، تجارب و یا ایدهآلهای آنان ربط دارد. این امر، اساس تفسیر موثر است یعنی اخذ اطلاعات درباره منابع فرهنگی و طبیعی و مرتبط ساختن آن با مخاطبان.
داستان تفسیر باید به نحوی با شخصیت یا تجربه فرد بازدید کننده مرتبط باشد.
- اصل دوم: تفسیر در عصر اطلاعات
میلز میگوید: «مفسر در بیان حقایق، وقتی در بهترین حالت خود است که بتواند همزمان قوه تخیل و منطق شنوندگان را به سمت خود جذب نماید». تمام تفسیرها دربرگیرنده اطلاعات هستند. چون اگر هیچ اطلاعاتی منتقل نشود در آن صورت نام چنین برنامهای، سرگرمی است.
- اصل سوم: اهمیت داستانسرایی
در راستای ارائهی هنری کار از طریق تفسیر، باید طوری آن را به صورت داستان، طراحی کنیم که آگاهیدهنده، سرگرمکننده و آموزنده باشد. به کارگیری هنر در تفسیر به ماهیت خلاقانه ارائه داستان تفسیر و استفاده از هنرهای مختلف در تفسیر مثل نمایش و موسیقی و رقص اشاره دارد.
- اصل چهارم: ایجاد انگیزش
هدف از داستان تفسیری، کمک به شنونده یا خواننده برای وسیعتر کردن افق دید خود و سپس عمل کردن به این دیدگاه نو است. اکثر بازدیدکنندگان مکانهای تفسیری، مشتاق و علاقهمند به فراگیری حقایق عمیقتر از مکانهایی هستند که برای بازدید خود برگزیدهاند.
- اصل پنجم: تفسیر کل گرایانه
اولسون گفته است که در بیان کل، ما باید به ژرفای وجودی مخلوق بازگردیم چون این ژرفا، تمام آنچه را که پیش از ما سپری شده است، با خود به همراه دارد.
این اصل دو موضوع عمده را مورد بحث قرار می دهد:
- ارائه تصویری از کل و دوم تفسیر آن برای کل بشر.
- تفسیر منطقهای و جهانی از عناوین مهم در تفسیر کلیت است.
- اصل ششم: تفسیر برای تمامی ردههای سنی
میلز میگوید: هیچ مدرسهای مثل طبیعت نمیتواند الهامبخش کودکان باشد، چنانچه قادر باشد به آنها بینش بخشد و قدرت تجسم آنها را تحریک کند.
تفسیری که کودکان را مخاطب قرار میدهد نباید مطالب کم رنگ شدهی تفسیر ارائه شده به بزرگسالان باشد، بلکه باید از روش کاملا متفاوتی تبعیت کند.
این واحد درسی از دروس دوره راهنمای تور طبیعتگردی است.