021 88 80 00 55

آنچه باید بیاموزیم
هنر رندانه گذر از بحران

آنچه باید بیاموزیم

هنر رندانه گذر از بحران

زندگی انتخاب ما نیست، اما! چگونه زندگی کردن انتخاب ماست و خوب زندگی کردن یک مهارت آموختنی..

همه انسان‌ها و به طور کلی موجودات زنده جهان هستی، در مسیری به نام زندگی قرار می‌گیرند که از تولد تا مرگ به طی کردن آن می‌پردازند و از آنجا که این زندگی محدود به منابع معدود است، قطعا در این مسیر با چالش‌های گوناگون روبرو می‌شوند که در برخی موارد از آن‌ها با عنوان بحران یاد می‌شود. این بحران‌ها از مراحلی‌ هستند که گذر از آن‌ها الزامی‌ست و مدیریت و عبور موفقیت‌آمیز از آن‌ها یک مهارت و توانایی منحصر به فرد به حساب می‌آید که آموختنی‌ست و با صرف زمان قابل اجراست.

اما برای عبور از بحران، اول باید تعریفی برای آن ارائه کرد تا با شناسایی آن‌چه بحران نامیده می‌شود بتوان برای مدیریت و عبور از آن برنامه‌ریزی کرد.

در تعریف بحران می‌توان گفت:

بحران اتفاقی‌ست که به طور ناگهانی و به صورت پیش‌رونده رخ می‌دهد و برای فرد، گروه و یا جامعه به وضعیتی پرخطر و ناپایدار تبدیل می‌شود. معمولا بحران باعث به وجود آمدن شرایطی می‌شود که فرد برای مواجهه با آن، نیاز به انجام اقداماتی اساسی و کاربردی دارد. بحران‌ها در نوع، شدت اثرگذاری و راه مقابله، متفاوت از هم هستند و به خاطر فشارافزایی که با خود همراه دارند باعث ساختارشکنی آن‌چه متعارف است می‌شوند که واکنش‌های مختلفی را در پی دارند و اصولا بحران‌ها همراه با خطر، تهدید، آسیب و نیازهای تازه هستند. اما از مهم‌ترین خصیصه‌های بحران می‌توان گفت که همانقدر که می‌تواند باعث افول و سقوط شود، می‌تواند باعث رشد و ترقی نیز باشد و این رشد و ترقی اصولا نیازمند یک مدیریت و مقابله خوب و علمی‌ست.

بنابراین درباره چگونگی مدیریت بحران می‌توان گفت:

مهم‌ترین مرحله مدیریت و مقابله با بحران، پیش‌بینی آن چیزی‌ست که وقوع‌اش نزدیک است و این پیش‌بینی، متناسب با نشانه‌های گوناگونی‌ که از اتفاق‌های مختلف بروز پیدا می‌کنند قابل انجام است؛ البته نکته‌ای که وجود دارد این است که بیشتر اوقات شرایط به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن بحران نامیده می‌شوند و لزوما نمی‌توان با پیش‌بینی کردن آنها از وقوع‌شان جلوگیری کرد اما مسئله‌ای که درباره همین شرایط غیرقابل پیش‌بینی وجود دارد این است که پیش‌بینی وقایع بعدی و بروز رفتارهای درست، می‎‌تواند در کاهش شدت بحران و نحوه مواجهه با آن به ما کمک کند.

اصولا در مقابله با بحران‌ها، انسان به جای تکیه به عقل انسانی خود به عقل حیوانی خود اتکا می‌کند و همین امر باعث بروز افراطی‌گری‌ها و تفریطی‌گری‌های خارج از عرف می‌شود که این دقیقا مخالف مدیریت بحران و مقابله درست و منطقی با بحران است. منظور از عقل حیوانی و افراط و تفریط، کارهایی‌ست که خارج از عرف عادی زندگی انسانی و یا کم‌ یا بیش‌تر از حد توان انسان انجام می‌شود. به طور مثال می‌توان به برون‌گرایی بیش از حد،پرخوری، پرخوابی، پر صحبتی/ انزواطلبی اجتماعی، کم‌خوری، کم‌خوابی، کم‌صحبتی و... اشاره کرد که این دقیقا همان چیزی‌ست که نه تنها مدیریت بحران نام ندارد که باعث بروز بحران‌های جدی‌تر بعدی نیز می‌شود.

برای مدیریت بحران چه باید کرد؟

در زندگی و طبیعت الگوهای مناسب بسیاری وجود دارند که می‌توان از رفتار آن‌ها برای مواجهه با بحران‌های گوناگون، درس‌های بسیار آموخت. از جمله این الگوها می‌توان به دلفین‌ها اشاره کرد. دلفین‌ها حیواناتی هستند باهوش و اجتماعی و نکته جالبی که در مورد این موجودات باهوش وجود دارد این است که طی زندگی خود با چالش‌ها و بحران‌های بسیاری روبرو می‌شوند اما علی‌رغم رویارویی با بحران‌های زیاد، با بروز رفتارهای جمعی و از سر گرفتن روال عادی زندگی، سعی به عبور از بحران‌های جاری و یا پیش‌رو دارند و نکته جالب این است که میان موجودات زنده، دلفین‌ها موفق‌ترین گروه در مواجهه با بحران‌ها می‌باشند و این نتیجه‌ای‌ست که محققان از مطالعه زندگی دلفین‌‌ها به دست آورده‌اند.

اما مگر دلفین‌ها در شرایط بحران چه می‌کنند؟

  1. بازی با یکدیگر:
    یکی از بهترین کارهای ممکن در شرایط بحران، بازی با هم‌نوعان خود است چرا که بازی و رفتارهای سرگرم‌کننده گروهی، علاوه بر ایجاد آرامش خاطر و فضای مناسب برای عبور از چالش‌ها، باعث افزایش خلاقیت در فرد می‌شوند که این خود می‌تواند در پیش‌بینی‌ راه‌کارهای مواجهه با بحران اثرگذار باشد و ذهن خلاق، به روش‌های بهتری برای مدیریت بحران می‌رسد. این دقیقا همان رفتاری‌ست که دلفین‌ها در زمان بحران از خود بروز می‌دهند و به بازی با یکدیگر می‌پردازند؛ در نتیجه شدت استرس و نگرانی آن‌ها به جای فزاینده بودن، سیر نزولی دارد و همین همراهی جمعی و پرداختن به روال عادی زندگی، باعث می‌شود کنترل شرایط بحرانی برای آن‌ها امکان‌پذیرتر شود.
  2. تعامل با یکدیگر و شرکت در رفتارهای جمعی:
    برخلاف انسان‌ها که در شرایط بحران به انزواطلبی رو می‌آورند، دلفین‌ها به تعامل با یکدیگر و انجام فعالیت‌های گروهی می‌پردازند و از گروه خود جدا نمی‌شوند چرا که حضورشان در گروه باعث کاهش شدت احساسات تنشی و بحرانی آن‌هاست. توجه آن‌ها به روال عادی زندگی و فاصله نگرفتن‌شان از عادت‌های صحیح و روزانه، باعث می‌شود یک همراهی جمعی و تعامل گروهی بین آن‌ها صورت پذیرد و همین امر باعث کاهش احساس ناراحتی در آن‌ها می‌شود. اما همانطور که گفته شد، در انسان‌ها اصولا رفتارها تفریطی و یا افراطی‌ست و برخلاف دلفین‌ها که با حفظ تعادل زندگی فردی و جمعی‌شان سعی در عبور آگاهانه از بحران دارند، انسان‌ها به انزواطلبی و دوری از روال عادی زندگی رو می‌آورند که این خود علاوه بر تشدید فزاینده بحران، باعث فراهم ساختن شرایط بروز بحران‌های کوچک و بزرگ دیگری می‌شود.
  3. حمایت از یکدیگر:
    یکی از ضعف‌های بزرگ اکثر انسان‌ها، این است که در هنگام وقوع بحران و مواجهه با چالش‌های پیش‌بینی نشده، گرایش به حفظ منافع خود دارند و اصولا به حمایت و همراهی هم‌نوعان خود فکر نمی‌کنند یا کمتر فکر می‌کنند و این دقیقا مخالف رفتاری‌ست که دلفین‌ها در مواجهه با بحران از خود بروز می‌دهند و با حمایت و همراهی هم‌نوعان خود سعی بر تقلیل شدت بحران و عبور هوشمندانه از آن می‌کنند و می‌دانند بر طرف شدن بحران، مستلزم یک رفتار و حمایت جمعی‌ست به همین خاطر با بروز رفتارهای جمعی حمایتی، بحران‌ها را پشت سر می‌گذارند و با مدیریت و تدبیر جمعی شرایط پس از بحران را به یک شرایط قابل کنترل تبدیل می‌کنند.
  4. ادامه روال طبیعی زندگی:
    همانطور که پیش‌تر هم گفته شد، بر خلاف دلفین‌ها که با بازی، تعامل و بروز رفتارهای جمعی، حمایت از یکدیگر و ادامه روند عادی زندگی، به خوبی از همه بحران‌هایی که با آن‌ها مواجه می‌شوند عبور می‌کنند، انسان‌ها در مواجهه با چالش‌ها و بحران‌های گوناگون، برخلاف آنچه باید انجام دهند به افراط و تفریط و خروج از روال عادی زندگی رو می‌آورند که این دقیقا همان چیزی‌ست که نه تنها کاهنده مشکلات نمی‌باشد که از عوامل افزاینده نیز به حساب می‌آید که می‌تواند باعث کند شدن روند عبور از بحران و یا حتی پیش‌آمدن بحران‌های جدید و جدی‌تری ‌شود.
    همانطور که در الگوی رفتاری دلفین‌ها دیده شد، مدیریت بحران مستلزم یک همراهی جمعی، ادامه زندگی به صورت عرف و عادی و بروز رفتارهای جمعی می‌باشد؛ بنابراین نتیجه‌ای که می‌توان از این الگو گرفت این است که راه‌ مدیریت بحران و مقابله درست با آن، ادامه روال عادی زندگی و سعی برای مشارکت در محافل و کارهای گوناگون از قبیل آموزش‌های جدید، مطالعه، سرگرم کردن خود با وظایف و کارهای کوچک و بزرگ روزانه و سایر فعالیت‌های فردی و جمعی‌ست.

بنابراین در شرایط فعلی که بسیاری جوانب زندگی ما انسان‌ها به خاطر بروز بحران پیش‌آمده به نام کرونا دستخوش تغییرات و محدودیت‌های گوناگون شده است و به طور کلی در شرایط بحران، بهتر است با جلوگیری از افراط و تفریط و بروز رفتارهای درست فردی و جمعی از پیش‌آمدن بحران‌های بعدی جلوگیری کنیم و با از سر گرفتن زندگی در قالب‌های عادی روزانه، این بحران را تبدیل به یک فرصت خوب پیش‌آمده کنیم. به عنوان مثال شرکت در کارهای جمعی در قالب‌های متنوع جدید می‌تواند در تخفیف نگرانی‌های ناشی از بحران اثرگذار باشد و یا انجام بازی‌های گروهی با اعضای خانواده می‌تواند در حفظ آرامش ما و ایجاد تفکر خلاق کمک خوبی به حساب آید. هم‌چنین بروز رفتارهای حمایتی و توجه به مسئولیت‌های اجتماعی، می‌تواند ما را در بهبود حال خود و انتشار انرژی مثبت جمعی یاری دهد. به همین خاطر ترجیح به انزوا و دوری از بازگشت به شرایط عادی زندگی، به شدت نهی می‌شود و لازم است با توجه نشان دادن به اهداف و برنامه‌های روزانه، امکان گذر از این بحران را فراهم آوریم.

البته منظور از بازگشت به روال عادی زندگی در مورد بیماری کرونا که یک استثناء به حساب می‌آید به معنای عدم پرهیز یا عدم رعایت نکات ایمنی و بهداشتی و موارد از این قبیل نیست؛ بلکه منظور، دوری نکردن از فعالیت‌های روزانه و عادی زندگی می‌باشد به گونه‌ای که با پیدا کردن راه و روش مناسب جایگزین، به انجام آن‌ها بپردازیم و امکان ایجاد فاصله خودمان از زندگی عادی را از بین ببریم. به  عنوان مثال ورزش در خانه را جایگزین ورزش در باشگاه کنیم، از فضای مجازی را به عنوان ابرازی برای عقب نماندن از آموزش، ارتباطات جمعی و... استفاده کنیم. با مطالعه کتاب، تماشای فیلم، انجام سفرهای مجازی، گپ و گفت و بازی با اعضای خانواده و رفتارهایی از این قبیل زندگی عادی خود را از سر بگیریم و مانع تبدیل بحران جاری به بحرانی دیگر شویم.

امید موتور محرک زندگی همه ماست، ما باید بیاموزیم چگونه این موتور را روشن نگه داریم و به خوبی به زندگی خود ادامه دهیم.

*محتوای این مطلب الهام‌گرفته از سخنرانی دکتر صاحبی، روان‌شناس بالینی و مربی ارشد مدرسه واقعیت‌درمانی گلاسر کانادا، می‌باشد.

08:00 , 1399/02/10
08:00 , 2020/04/29
user  الهام رشید گلهین
pen  کارشناس تولید محتوای موسسه آموزشی و گردشگری ارسباران
انتشار مطالب فوق تنها با ذکر مرجع به همراه لینک وب‌سایت ارسباران مجاز است.
لطفا به حقوق هم احترام بگذاریم.



     

بحث و تبادل نظر
نظر دهید تعداد کاراکتر مانده: 300
انصراف
تلاش می‌کنیم در جریان تحولات گردشگری و ارسباران قرارتان دهیم.
نمونه خبرنامه